معنی فارسی smouch

B1

به معنای گرفتن چیزی به طور غیرمستقیم و به‌وسیله نرمش یا فریب.

To take or obtain something in a sneaky or non-direct way, often by flattering or persuading.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت مقداری پول از والدینش بگیرد.

مثال:

He decided to smouch some money from his parents.

معنی(example):

او سعی کرد با چرب زبانی به مهمانی راه پیدا کند.

مثال:

She tried to smouch her way into the party.

معنی فارسی کلمه smouch

: معنی smouch به فارسی

به معنای گرفتن چیزی به طور غیرمستقیم و به‌وسیله نرمش یا فریب.