معنی فارسی smutchiest
B1بسیار لکهدار یا کثیف، معمولاً برای توصیف اشیاء یا محیط.
The most smeared or stained.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کثیفترین اثر هنری است که تا به حال دیدهام.
مثال:
That's the smutchiest piece of art I've ever seen.
معنی(example):
قسمت کثیفترین دیوار نیاز به تمیز کردن دارد.
مثال:
The smutchiest section of the wall needs to be cleaned.
معنی فارسی کلمه smutchiest
:
بسیار لکهدار یا کثیف، معمولاً برای توصیف اشیاء یا محیط.