معنی فارسی smutchin
B1کثیف کردن یا لکه دار کردن چیزی به ویژه لباس.
To smudge or stain something, especially clothing.
- VERB
example
معنی(example):
او در حین خوردن لباسهایش را کثیف میکرد.
مثال:
He was smutchin his clothes while eating.
معنی(example):
با آن سس تیشرتت را کثیف نکن.
مثال:
Don't smutchin your shirt with that sauce.
معنی فارسی کلمه smutchin
:
کثیف کردن یا لکه دار کردن چیزی به ویژه لباس.