معنی فارسی snarl-up
B1وضعیتی که در آن فعالیتها به هم ریخته و به حالت اختلال میرسند، معمولاً نشانهای از ترافیک یا مشکلات سازمانی.
A situation of confusion or blockage.
- noun
noun
معنی(noun):
A traffic jam
example
معنی(example):
به دلیل تصادف، در بزرگراه ترافیک به هم ریخته بود.
مثال:
There was a snarl-up on the highway due to an accident.
معنی(example):
جلسه به یک مجموعه از ایدههای متضاد به هم ریخته تبدیل شد.
مثال:
The meeting became a snarl-up of conflicting ideas.
معنی فارسی کلمه snarl-up
:
وضعیتی که در آن فعالیتها به هم ریخته و به حالت اختلال میرسند، معمولاً نشانهای از ترافیک یا مشکلات سازمانی.