معنی فارسی snash

B1 /snæʃ/

کنایه زدن به مطلب یا فردی به شکلی که خنده‌دار یا تحقیرآمیز باشد.

A sarcastic or mocking remark.

noun
معنی(noun):

Verbal abuse; insolence; guff.

verb
معنی(verb):

To talk impudently.

example
معنی(example):

او نتوانست به عملکرد ضعیف تیم دیگر یک کنایه بزند.

مثال:

He couldn't resist a snash at the other team's poor performance.

معنی(example):

او درباره انتخاب‌های مد او یک کنایه زد.

مثال:

She made a snash about his fashion choices.

معنی فارسی کلمه snash

: معنی snash به فارسی

کنایه زدن به مطلب یا فردی به شکلی که خنده‌دار یا تحقیرآمیز باشد.