معنی فارسی snavvled
B1زمان گذشته فعل سنوید کردن، به معنای ناز کردنی که در گذشته اتفاق افتاده است.
The past tense of snavvle, to have made a snavling sound.
- VERB
example
معنی(example):
سگ به در سنوید میکرد و منتظر بود تا بیرون برود.
مثال:
The dog snavvled at the door, waiting to go out.
معنی(example):
او به طور بلند سنوید کرد تا توجه را جلب کند.
مثال:
She snavvled loudly to get attention.
معنی فارسی کلمه snavvled
:
زمان گذشته فعل سنوید کردن، به معنای ناز کردنی که در گذشته اتفاق افتاده است.