معنی فارسی sneakingly
B1به طور مخفیانه یا پنهان.
In a secretive or stealthy manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به آرامی یادداشت را در طول کلاس رد کرد.
مثال:
He sneakingly passed the note during class.
معنی(example):
او به آرامی لبخند زد، در حالی که یک جوک مخفی را میدانست.
مثال:
She smiled sneakingly, knowing a secret joke.
معنی فارسی کلمه sneakingly
:
به طور مخفیانه یا پنهان.