معنی فارسی snickle

B1

عمل سرقت یا دزدیدن چیزی به طور پنهانی.

To steal or take something sneakily.

example
معنی(example):

او سعی کرد توپ را از دوستش دزدیده و برباید.

مثال:

He tried to snickle the ball from his friend.

معنی(example):

قبل از شام، تنقلاتت را نبر!

مثال:

Don't snickle your snacks before dinner!

معنی فارسی کلمه snickle

: معنی snickle به فارسی

عمل سرقت یا دزدیدن چیزی به طور پنهانی.