معنی فارسی snooled
B1سنوولیدن، به حالتی میگویند که فرد یا حیوانی در حالت استراحت و خواب قرار دارد.
To be in a state of sleep or dozing gently.
- VERB
example
معنی(example):
گربه روی مبل خوابش برد.
مثال:
The cat snooled on the couch.
معنی(example):
او در حالی که مطالعه میکرد به آرامی خوابش برد.
مثال:
She snooled quietly while reading.
معنی فارسی کلمه snooled
:
سنوولیدن، به حالتی میگویند که فرد یا حیوانی در حالت استراحت و خواب قرار دارد.