معنی فارسی snooking

B1

به معنای جستجو یا گشت زدن به طور غیررسمی.

To search or rummage casually through something.

example
معنی(example):

او در آشپزخانه در حال س ن و کینگ برای یک میان‌وعده بود.

مثال:

She was snooking around in the kitchen for a snack.

معنی(example):

او از س ن و کینگ در جعبه‌های قدیمی برای پیدا کردن گنج‌ها لذت می‌برد.

مثال:

He enjoys snooking through old boxes to find treasures.

معنی فارسی کلمه snooking

: معنی snooking به فارسی

به معنای جستجو یا گشت زدن به طور غیررسمی.