معنی فارسی snorkeled
B1با لوله تنفسی شنا کردن، عملی است که فرد با استفاده از لوله تنفسی در زیر آب شنا میکند.
Past tense of snorkel; an American English variant spelling.
- verb
verb
معنی(verb):
To use a snorkel.
example
معنی(example):
آنها در نزدیکی مرجانها با لولههای تنفسی شنا کردند.
مثال:
They snorkeled near the coral reefs.
معنی(example):
او با دوستانش در تعطیلات با لولههای تنفسی شنا کرد.
مثال:
He snorkeled with his friends on vacation.
معنی فارسی کلمه snorkeled
:
با لوله تنفسی شنا کردن، عملی است که فرد با استفاده از لوله تنفسی در زیر آب شنا میکند.