معنی فارسی snottie

B1

احساس سوتی یا احتقان که معمولاً به علت سرماخوردگی یا آلرژی اتفاق می‌افتد.

Feeling congested or having a runny nose, typically due to a cold or allergies.

example
معنی(example):

وقتی بچه سرما خورده است، خیلی سوتی است.

مثال:

The baby is so snottie when she has a cold.

معنی(example):

او بعد از بازی در باران احساس سوتی کرد.

مثال:

He felt snottie after playing in the rain.

معنی فارسی کلمه snottie

: معنی snottie به فارسی

احساس سوتی یا احتقان که معمولاً به علت سرماخوردگی یا آلرژی اتفاق می‌افتد.