معنی فارسی snowbridge

B1

پل ساخته شده از برف، معمولاً برای عبور از مناطق یخی یا برف‌پوش.

A bridge formed from packed snow, often used to cross icy areas.

example
معنی(example):

برف‌پل به اندازه کافی قوی بود که روی آن راه برود.

مثال:

The snowbridge was strong enough to walk on.

معنی(example):

آنها یک پل برفی برای عبور از رودخانه یخ‌زده ساختند.

مثال:

They built a snowbridge for crossing the frozen river.

معنی فارسی کلمه snowbridge

: معنی snowbridge به فارسی

پل ساخته شده از برف، معمولاً برای عبور از مناطق یخی یا برف‌پوش.