معنی فارسی snowfree

B1

بدون برف، وضعیتی است که در آن برف وجود ندارد و زمین قابل استفاده است.

A condition where there is no snow present, often used to describe land suitable for activities like planting.

example
معنی(example):

این منطقه تا پایان مارس کاملاً بدون برف بود.

مثال:

The region was completely snowfree by the end of March.

معنی(example):

شرایط بدون برف برای کاشت زودهنگام در بهار ضروری است.

مثال:

Snowfree conditions are essential for early spring planting.

معنی فارسی کلمه snowfree

: معنی snowfree به فارسی

بدون برف، وضعیتی است که در آن برف وجود ندارد و زمین قابل استفاده است.