معنی فارسی snowiness

B1

کیفیت یا حالت برفی بودن، میزان برف روی زمین.

The quality or state of being covered with snow.

example
معنی(example):

برف‌نُما زمین چشم‌نواز بود.

مثال:

The snowiness of the landscape was breathtaking.

معنی(example):

برف‌نُما امسال بیشتر از آنچه که انتظار داشتیم است.

مثال:

The snowiness this winter is more than we expected.

معنی فارسی کلمه snowiness

: معنی snowiness به فارسی

کیفیت یا حالت برفی بودن، میزان برف روی زمین.