معنی فارسی snowk
B1یک واژه خاص یا محاورهای برای اشاره به برف در برخی فرهنگها.
A colloquial or playful term for snow in certain cultures.
- OTHER
example
معنی(example):
کلمه 'snowk' در برخی فرهنگها به برف اشاره دارد.
مثال:
The 'snowk' is a playful term for snow in some cultures.
معنی(example):
بچهها از کلمه 'snowk' برای توصیف لذت بازی در برف استفاده میکنند.
مثال:
Children use the word 'snowk' to describe the fun of playing in the snow.
معنی فارسی کلمه snowk
:
یک واژه خاص یا محاورهای برای اشاره به برف در برخی فرهنگها.