معنی فارسی snowl
B1یک واژه عامیانه یا غیررسمی برای اشاره به نوعی برف یا نماد زمستان.
A colloquial or informal term for a type or representation of snow.
- OTHER
example
معنی(example):
بچهها یک 'snowl' ساختند تا از هوای زمستانی لذت ببرند.
مثال:
The children built a snowl to enjoy the winter weather.
معنی(example):
ساختن 'snowl' فعالیت محبوب زمستانی آنها بود.
مثال:
Making a snowl was their favorite winter activity.
معنی فارسی کلمه snowl
:
یک واژه عامیانه یا غیررسمی برای اشاره به نوعی برف یا نماد زمستان.