معنی فارسی snubbishly

B1

به صورت بی‌احترامی یا با طرز فکری دلسردکننده عمل کردن.

In a way that shows disdain or lack of respect.

example
معنی(example):

او به طرز بی‌احترامی دعوت من را به گردهمایی رد کرد.

مثال:

He snubbishly refused my invitation to the gathering.

معنی(example):

آنها به طرز بی‌احترامی با هر کسی که سعی می‌کرد به گفتگو بپیوندد، صحبت کردند.

مثال:

They spoke snubbishly to anyone who tried to join the conversation.

معنی فارسی کلمه snubbishly

: معنی snubbishly به فارسی

به صورت بی‌احترامی یا با طرز فکری دلسردکننده عمل کردن.