معنی فارسی snubbingly

B1

به طور بی‌احترامی یا با بی‌توجهی عمل کردن.

In a manner that shows rejection or disrespect.

example
معنی(example):

او بی‌احترامانه پاسخ داد و واضح کرد که علاقه‌مند نیست.

مثال:

He answered snubbingly, making it clear he wasn't interested.

معنی(example):

نگاه او به من به طرز بی‌احترامی دلسردکننده بود.

مثال:

The way she looked at me was snubbingly dismissive.

معنی فارسی کلمه snubbingly

: معنی snubbingly به فارسی

به طور بی‌احترامی یا با بی‌توجهی عمل کردن.