معنی فارسی soally

B1

به طور کلی، اصطلاحی برای بیان نظر یا احساس عمومی.

A term used to express a general opinion or sentiment.

example
معنی(example):

به طور کل، فکر می‌کنم باید از روش دیگری استفاده کنیم.

مثال:

Soally, I think we should try a different approach.

معنی(example):

او به طور کل از فیلم لذت برد، حتی اگر طولانی بود.

مثال:

She soally enjoyed the movie, even if it was long.

معنی فارسی کلمه soally

: معنی soally به فارسی

به طور کلی، اصطلاحی برای بیان نظر یا احساس عمومی.