معنی فارسی soam

B1

عمل شستن یا آویزان کردن اشیاء برای خشک کردن یا تر شدن.

The act of soaking or washing items, often to retain moisture.

example
معنی(example):

باید لباس‌ها را شسته و آویزان کنم قبل از اینکه چروک شوند.

مثال:

I need to soam the laundry before it gets wrinkled.

معنی(example):

شما می‌توانید غذای باقی‌مانده را در یخچال بخوابانید.

مثال:

You can soam the leftover food in the fridge.

معنی فارسی کلمه soam

: معنی soam به فارسی

عمل شستن یا آویزان کردن اشیاء برای خشک کردن یا تر شدن.