معنی فارسی soary
B1به منطقهای گفته میشود که ویژگیهای نجومی و اوجطلبی مانند قلهها و ارتفاعات را دارد.
Describing a landscape characterized by soaring heights and peaks.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منظره بلندپروازش در غروب خیرهکننده بود.
مثال:
The soary landscape was breathtaking at sunset.
معنی(example):
با قلههای بلندپروازش، رشتهکوهها گردشگران زیادی را جذب میکنند.
مثال:
With its soary peaks, the mountain range attracted many hikers.
معنی فارسی کلمه soary
:
به منطقهای گفته میشود که ویژگیهای نجومی و اوجطلبی مانند قلهها و ارتفاعات را دارد.