معنی فارسی sociocrat
B2شخصی که به فلسفه سوسیوکراسی اعتقاد دارد و از آن حمایت میکند.
An advocate or proponent of sociocracy as a system of governance.
- NOUN
example
معنی(example):
یک سوسیوکرات از حکمرانی جمعی حمایت میکند.
مثال:
A sociocrat advocates for collective governance.
معنی(example):
سوسیوکراتها معمولاً در محیطهای همکاری کار میکنند.
مثال:
Sociocrats often work in collaborative environments.
معنی فارسی کلمه sociocrat
:
شخصی که به فلسفه سوسیوکراسی اعتقاد دارد و از آن حمایت میکند.