معنی فارسی sodomitish
B1به رفتارها یا عقاید غیرمؤدبانه یا فاسد اشاره دارد.
Characterized by or relating to immoral or depraved behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از فیلسوفان علیه دیدگاههای سودومیتی استدلال کردهاند.
مثال:
Some philosophers have argued against sodomitish views.
معنی(example):
شخصیت در داستان تمایلات سودومیتی را نشان میداد.
مثال:
The character in the story represented sodomitish tendencies.
معنی فارسی کلمه sodomitish
:
به رفتارها یا عقاید غیرمؤدبانه یا فاسد اشاره دارد.