معنی فارسی solacious
B1دلداریدهنده، جایی که احساس آرامش و راحتی میشود.
Giving comfort or joy; providing solace.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جو دلداریدهنده به همه احساس راحتی داد.
مثال:
The solacious atmosphere made everyone feel at ease.
معنی(example):
در یک محیط دلداریدهنده، افراد تمایل دارند که باز شوند.
مثال:
In a solacious environment, people tend to open up.
معنی فارسی کلمه solacious
:
دلداریدهنده، جایی که احساس آرامش و راحتی میشود.