معنی فارسی solemness

B2

سکونت، جدیت یا وقار خاصی که در رفتار یا گفتار افراد مشهود است.

The state or quality of being serious, dignified, or grave.

example
معنی(example):

سکوت مراسم به وضوح حس می‌شد.

مثال:

The solemness of the ceremony was palpable.

معنی(example):

او با جدیتی صحبت کرد که همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

He spoke with solemness that impressed everyone.

معنی فارسی کلمه solemness

: معنی solemness به فارسی

سکونت، جدیت یا وقار خاصی که در رفتار یا گفتار افراد مشهود است.