معنی فارسی solemnify

B1

جدی کردن یا وقار بخشیدن به یک رویداد یا موقعیت.

To make something solemn or serious.

example
معنی(example):

نماز برای جدی‌تر کردن گردهمایی تنظیم شده بود.

مثال:

The prayer was meant to solemnify the gathering.

معنی(example):

آنها رویداد را با دقت برنامه‌ریزی کردند تا عید را جدی کنند.

مثال:

They planned the event carefully to solemnify the occasion.

معنی فارسی کلمه solemnify

: معنی solemnify به فارسی

جدی کردن یا وقار بخشیدن به یک رویداد یا موقعیت.