معنی فارسی soliloquisingly

B2

سوليلوکوئيزینگ، به شکلی اشاره دارد که فرد افکارش را بلند بیان می‌کند، به‌ویژه در زمان تنهایی.

In a manner that expresses one's thoughts aloud, often associated with introspection or self-reflection.

example
معنی(example):

او به صورت سوليلوکوئيزینگ صحبت کرد و در افکار خود گم شده بود.

مثال:

She spoke soliloquisingly, lost in her own thoughts.

معنی(example):

سبک سوليلوکوئيزینگ او در طول تئاتر مخاطبان را مجذوب کرد.

مثال:

His soliloquisingly style during the play captivated the audience.

معنی فارسی کلمه soliloquisingly

: معنی soliloquisingly به فارسی

سوليلوکوئيزینگ، به شکلی اشاره دارد که فرد افکارش را بلند بیان می‌کند، به‌ویژه در زمان تنهایی.