معنی فارسی soliloquium
B2سخن گفتن با خود، معمولاً در تئاتر برای بروز احساسات و افکار شخصیتها به کار میرود.
An act of speaking one's thoughts aloud when alone or regardless of any hearers.
- NOUN
example
معنی(example):
در یک صحبت داخلی، شخصیت افکارش را بلند میگوید.
مثال:
In a soliloquium, a character reveals their thoughts aloud.
معنی(example):
نمایشنامه شامل یک صحبت داخلی معروف بود که توسط شخصیت اصلی آن بیان شد.
مثال:
The play featured a famous soliloquium by its main character.
معنی فارسی کلمه soliloquium
:
سخن گفتن با خود، معمولاً در تئاتر برای بروز احساسات و افکار شخصیتها به کار میرود.