معنی فارسی soliterraneous
B1به گیاهان یا ارگانیسمهایی اطلاق میشود که به صورت جدا از هم زندگی میکنند.
Referring to plants or organisms that live in isolation or separate from others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گیاهان جدا از هم در انزوا شکوفا میشوند.
مثال:
The soliterraneous plants thrive in isolation.
معنی(example):
او یک ارگانیسم جدا از هم را در تحقیقاتش کشف کرد.
مثال:
He discovered a soliterraneous organism in his research.
معنی فارسی کلمه soliterraneous
:
به گیاهان یا ارگانیسمهایی اطلاق میشود که به صورت جدا از هم زندگی میکنند.