معنی فارسی solubilize
B1حل کردن به معنای افزایش قابلیت حل شدن یک ماده در یک حلال است، معمولاً با استفاده از مواد خاص به نام عوامل حلکننده.
To make a substance soluble or to increase its ability to dissolve in a solvent.
- verb
verb
معنی(verb):
To make (something) soluble or dispersible, especially by adding a detergent.
example
معنی(example):
ما باید ترکیب را برای واکنش حل کنیم.
مثال:
We need to solubilize the compound for the reaction.
معنی(example):
عوامل حلکننده به مواد کمک میکنند تا بهتر حل شوند.
مثال:
Solubilizing agents help substances dissolve better.
معنی فارسی کلمه solubilize
:
حل کردن به معنای افزایش قابلیت حل شدن یک ماده در یک حلال است، معمولاً با استفاده از مواد خاص به نام عوامل حلکننده.