معنی فارسی solutizer

B1

حل‌گر به فردی اطلاق می‌شود که تخصص در حل و فصل مشکلات دارد.

A person who specializes in resolving issues or conflicts.

example
معنی(example):

به عنوان یک حل‌گر، او اغلب برای حل اختلافات فراخوانده می‌شد.

مثال:

As a solutizer, he was often called upon to resolve disputes.

معنی(example):

حل‌گر توانست با سرعت سوء تفاهم‌ها را برطرف کند.

مثال:

The solutizer managed to clear up misunderstandings quickly.

معنی فارسی کلمه solutizer

: معنی solutizer به فارسی

حل‌گر به فردی اطلاق می‌شود که تخصص در حل و فصل مشکلات دارد.