معنی فارسی solver

B1

شخصی که مسائل یا مشکلات را به روشی قابل قبول یا موثر حل می‌کند.

A person or algorithm that resolves challenges and finds solutions to problems.

example
معنی(example):

او یک حل‌کننده با استعداد مسائل پیچیده است.

مثال:

He is a talented solver of complex problems.

معنی(example):

حل‌کننده معما یک جایزه دریافت کرد.

مثال:

The solver of the puzzle received a prize.

معنی فارسی کلمه solver

: معنی solver به فارسی

شخصی که مسائل یا مشکلات را به روشی قابل قبول یا موثر حل می‌کند.