معنی فارسی someone's face fits
B2به این معنی است که شخص در یک موقعیت خاص یا گروه خاص مناسب و سازگار است.
Means that someone is well-suited for a particular role or group.
- IDIOM
example
معنی(example):
چهره او به طور کامل در این تیم جا افتاده و همه او را میستایند.
مثال:
Her face fits perfectly in this team, and everyone appreciates her.
معنی(example):
به نظر میرسد چهره او با این پروژه تناسب دارد؛ او کار فوقالعادهای انجام داده است.
مثال:
It seems his face fits with this project; he's done great work.
معنی فارسی کلمه someone's face fits
:به این معنی است که شخص در یک موقعیت خاص یا گروه خاص مناسب و سازگار است.