معنی فارسی somnifuge

B1

دارویی که باعث رفع خواب آلودگی می‌شود.

A substance that prevents sleep.

example
معنی(example):

یک داروی خواب‌بر می‌تواند به مقابله با خواب آلودگی زیاد کمک کند.

مثال:

A somnifuge can help counteract excessive drowsiness.

معنی(example):

کافئین به عنوان یک داروی خواب‌بر شناخته می‌شود.

مثال:

Caffeine is often considered a somnifuge.

معنی فارسی کلمه somnifuge

: معنی somnifuge به فارسی

دارویی که باعث رفع خواب آلودگی می‌شود.