معنی فارسی somrtimes

B1

گاهی اوقات، نشان‌دهنده وقوع یک عمل یا حالت به‌طور غیرمداوم و در زمان‌های مختلف.

Occurring at certain intervals; not always.

example
معنی(example):

گاهی از رفتن به پارک برای پیاده‌روی لذت می‌برم.

مثال:

Sometimes I enjoy going for a walk in the park.

معنی(example):

گاهی اوقات فراموش می‌کنم ناهارم را به سر کار ببرم.

مثال:

I sometimes forget to bring my lunch to work.

معنی فارسی کلمه somrtimes

: معنی somrtimes به فارسی

گاهی اوقات، نشان‌دهنده وقوع یک عمل یا حالت به‌طور غیرمداوم و در زمان‌های مختلف.