معنی فارسی songlessly
B1بدون آهنگ، به حالتی اشاره دارد که در آن موسیقی یا صدا در آن وجود ندارد.
In a manner void of song or music; often reflecting quiet or contemplative states.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در خیابان بدون آهنگ قدم میزد و غرق در فکر بود.
مثال:
She walked songlessly down the street, lost in thought.
معنی(example):
او بدون آهنگ نشسته بود و به وقایع روز فکر میکرد.
مثال:
He sat songlessly, reflecting on the events of the day.
معنی فارسی کلمه songlessly
:
بدون آهنگ، به حالتی اشاره دارد که در آن موسیقی یا صدا در آن وجود ندارد.