معنی فارسی songlessness
B1بیآهنگی، به حالتی اشاره دارد که در آن موسیقی یا صدا وجود ندارد و میتواند احساس غم یا آرامش را منتقل کند.
The state of being without song; often associated with silence and sometimes melancholy.
- NOUN
example
معنی(example):
بیصدایی شب، نگرانکننده بود.
مثال:
The songlessness of the night was unsettling.
معنی(example):
او بیصدایی را در آغوش گرفت و در سکوت آرامش یافت.
مثال:
He embraced the songlessness, finding peace in the quiet.
معنی فارسی کلمه songlessness
:
بیآهنگی، به حالتی اشاره دارد که در آن موسیقی یا صدا وجود ندارد و میتواند احساس غم یا آرامش را منتقل کند.