معنی فارسی soodling

B1

فعل حال برای اشاره به فعالیت بی‌هدف و در حال گذراندن وقت.

Present participle form of ‘soodle’, indicating engaging in aimless activity.

example
معنی(example):

او در حال چرخیدن بیرون بود که باران شروع شد.

مثال:

He was soodling outside when it started to rain.

معنی(example):

آنها عاشق چرخیدن به‌طور بی‌هدف در طول تعطیلاتشان هستند.

مثال:

They love soodling around during their vacation.

معنی فارسی کلمه soodling

: معنی soodling به فارسی

فعل حال برای اشاره به فعالیت بی‌هدف و در حال گذراندن وقت.