معنی فارسی soodled

B1

نسخه گذشته فعل ‘soodle’ که به فعالیت بی‌هدف و بدون برنامه‌ریزی اشاره دارد.

Past tense of ‘soodle’, indicating engaging in idle or casual activity.

example
معنی(example):

آنها به مدت ساعت‌ها در شهر چرخیدند.

مثال:

They soodled around the town for hours.

معنی(example):

بعد از مدرسه، در مرکز خرید گشتیم.

مثال:

After school, we soodled at the mall.

معنی فارسی کلمه soodled

: معنی soodled به فارسی

نسخه گذشته فعل ‘soodle’ که به فعالیت بی‌هدف و بدون برنامه‌ریزی اشاره دارد.