معنی فارسی soothingly
B1به صورت آرامشبخش و تسکیندهنده، مخصوصاً در نحوه بیان یا تنظیم صدا.
In a quiet and gentle manner that brings relief or comfort.
- ADVERB
example
معنی(example):
او آرامشبخش به کودک ترسیده صحبت کرد.
مثال:
She spoke soothingly to the frightened child.
معنی(example):
موسیقی به آرامی در پسزمینه پخش میشد.
مثال:
The music played soothingly in the background.
معنی فارسی کلمه soothingly
:
به صورت آرامشبخش و تسکیندهنده، مخصوصاً در نحوه بیان یا تنظیم صدا.