معنی فارسی sophomorically
B2به صورت سوفوموریک به معنای نشان دادن رفتار یا نگرشهای مربوط به یک دانشآموز سال دوم کالج و برآمدن از ناپختگی و اعتماد به نفس بیش از حد است.
In a manner characteristic of a sophomore; often suggesting naivety or overconfidence.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور سوفوموریک معتقد بود که در مورد این موضوع همه چیز را میداند.
مثال:
He sophomorically believed he knew everything about the subject.
معنی(example):
او در طول مناظره به طور سوفوموریک عمل کرد و بر مسائل جزئی تمرکز کرد.
مثال:
She acted sophomorically during the debate, focusing on trivial matters.
معنی فارسی کلمه sophomorically
:
به صورت سوفوموریک به معنای نشان دادن رفتار یا نگرشهای مربوط به یک دانشآموز سال دوم کالج و برآمدن از ناپختگی و اعتماد به نفس بیش از حد است.