معنی فارسی sopor

B2

سُوپر به حالتی اشاره دارد که فرد به خواب می‌رود یا حس بی‌توجهی و کسل‌کنندگی پیدا می‌کند.

A state of drowsiness or lethargy; a condition in which one tends to fall asleep.

noun
معنی(noun):

An unnaturally deep sleep.

example
معنی(example):

سخنرانی آنقدر خسته‌کننده بود که کل کلاس را به خواب برد.

مثال:

The lecture was so dull that it put the entire class into a sopor.

معنی(example):

صدای او طوری بود که همه را خواب‌آلود می‌کرد.

مثال:

His voice had a sopor that made everyone sleepy.

معنی فارسی کلمه sopor

: معنی sopor به فارسی

سُوپر به حالتی اشاره دارد که فرد به خواب می‌رود یا حس بی‌توجهی و کسل‌کنندگی پیدا می‌کند.