معنی فارسی soppy

B1 /ˈsɒpi/

بسیار احساسی و به شدت رومانتیک، معمولاً به طور افراطی.

Overly sentimental or emotional.

adjective
معنی(adjective):

Very wet; sodden, soaked.

معنی(adjective):

Sentimental, maudlin, schmaltzy.

example
معنی(example):

فیلم آنقدر احساساتی بود که گریه کردم.

مثال:

The movie was so soppy that I cried.

معنی(example):

او همیشه نامه‌های احساساتی به دخترش می‌نویسد.

مثال:

He always writes soppy letters to his girlfriend.

معنی فارسی کلمه soppy

: معنی soppy به فارسی

بسیار احساسی و به شدت رومانتیک، معمولاً به طور افراطی.