معنی فارسی sororicidal

C1

مرتبط با قتل خواهر یا تعارض شدید بین خواهران.

Relating to the act of killing a sister.

example
معنی(example):

داستان یک تعارض خواهرکشی درون خانواده را فاش کرد.

مثال:

The story revealed a sororicidal conflict within the family.

معنی(example):

موضوعات خواهرکشی اغلب در ادبیات دراماتیک ظاهر می‌شوند.

مثال:

Sororicidal themes often appear in dramatic literature.

معنی فارسی کلمه sororicidal

: معنی sororicidal به فارسی

مرتبط با قتل خواهر یا تعارض شدید بین خواهران.