معنی فارسی sortilegy
B2سورتیلژی، عمل یا هنر استفاده از جادو و جادوگری برای انجام تغییرات یا رسیدن به نتایج خاص.
The practice or art of using spells and magic to achieve specific results.
- NOUN
example
معنی(example):
علاقه او به سورتیلژی او را به مطالعه جادوهای باستانی سوق داد.
مثال:
Her fascination with sortilegy led her to study ancient spells.
معنی(example):
آنها در حین ماه کامل سورتیلژی را تمرین کردند.
مثال:
They practiced sortilegy during the full moon.
معنی فارسی کلمه sortilegy
:
سورتیلژی، عمل یا هنر استفاده از جادو و جادوگری برای انجام تغییرات یا رسیدن به نتایج خاص.