معنی فارسی soupled
B1احساس نرم و منعطف بودن در مورد یک ماده یا بافت.
Having a soft and flexible quality related to a material or texture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خمیر باید نرم و منعطف باشد تا بافت درستی به دست آید.
مثال:
The dough must be soupled to achieve the right texture.
معنی(example):
این پارچه نرم و منعطف است و برای پوشش مناسب است.
مثال:
The fabric is soupled, making it suitable for upholstery.
معنی فارسی کلمه soupled
:
احساس نرم و منعطف بودن در مورد یک ماده یا بافت.