معنی فارسی southernize

B1

جنوبی کردن، تغییر در شیوه یا فرهنگ به سمت ویژگی‌های جنوبی.

To make something characteristic of the Southern U.S.

example
معنی(example):

آن‌ها می‌خواستند سبک پخت و پز خود را جنوبی کنند.

مثال:

They wanted to southernize their cooking style.

معنی(example):

رستوران هدف دارد غذاهای سنتی را جنوبی کند.

مثال:

The restaurant aims to southernize traditional dishes.

معنی فارسی کلمه southernize

: معنی southernize به فارسی

جنوبی کردن، تغییر در شیوه یا فرهنگ به سمت ویژگی‌های جنوبی.