معنی فارسی sovereign debt
B2بدهی‌های ناشی از وام‌هایی که یک دولت از منابع داخلی یا خارجی می‌گیرد.
The amount of money a government owes to creditors, often resulting from borrowing.
- noun
noun
معنی(noun):
The amount of money outstanding that was borrowed by a government in order to finance expenditure not covered by taxation
example
معنی(example):
بسیاری از کشورها با سطوح بالای بدهی دولتی مواجه هستند.
مثال:
Many countries are struggling with high levels of sovereign debt.
معنی(example):
بدهی دولتی باید با احتیاط مدیریت شود تا از نکول جلوگیری شود.
مثال:
Sovereign debt must be managed carefully to avoid default.
معنی فارسی کلمه sovereign debt
:
بدهی‌های ناشی از وام‌هایی که یک دولت از منابع داخلی یا خارجی می‌گیرد.
