معنی فارسی sozly
B1نحوهای از بیان احساسات که به صراحت و بدون هیچ گونه پیچیدگی انجام میشود.
In a straightforward manner, often reflecting honesty or clarity in communication.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور صریح برای ابراز ناامیدیاش صحبت کرد.
مثال:
She spoke sozly to express her disappointment.
معنی(example):
تن صدای او به طور صریح بود و ناکامیاش را نشان میداد.
مثال:
His tone was sozly, indicating his frustration.
معنی فارسی کلمه sozly
:
نحوهای از بیان احساسات که به صراحت و بدون هیچ گونه پیچیدگی انجام میشود.